پادگان آموزشی

 

بلاخره سال 65 ، سال سرنوشت فرا رسید.

هرجوری بود رضایت مسوولین اعزام را جلب کردیم.

اولین اعزام  اول مرداد ماه سال شصت و پنج ، همراه بهترین و دوست داشتنی ترین  دوست دوران تحصیل و هم محله ای.

مهربان ،خوش اخلاق ، با معرفت  و شوخ طبع و متبسم.

نمی دونم چرا اینقدر تو دل برو بود

و او کسی نبود جز سید علی هاشمی

می دونی !! بعضی وقتها که یادش می‌افتم بی اختیار اشکام جاری میشه .

الان هم  که دارم این خاطرات و می‌نویسم  تو صحرا و تنهایم

 گریه امانم را بریده است .

بیشتر به حال خودم .

به بی لیاقتی خودم می گریم

خوب بگذریم  به اتفاق دوستان زیادی از روستا به شهرستان اردکان اعزام شدیم و در یکی از اردوگاههای اطراف سازماندهی  و ما کلاس اولی ها از  دوستانی که سابقه حضور در جبهه داشتند  و آموزش دیده بودند جدا شدیم

کامیونی پر از هندوانه اهدایی اهالی منطقه پذیرایمان بود.

عده ای با جان و عده ای با مال 

 وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ

  بنده به اتفاق شهید هاشمی و مرحوم حمید بابایی ( جانباز متوفی) و یحیی مرادی جهت طی دوره آموزش به پادگان شهید بهشتی معروف به باغ خان که در جنوب مرکز استان  واقع شده اعزام شدیم.

 سختی ها ی دوره  آموزشِ  فشرده‌ی نظامی فقط با وجود دوستانی صمیمی قابل تحمل است .


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها